عشق بی پایان 2


بپر ادامه 🙂
مرینت باخودش میگه کی هویت منو میدونه بجز استاد فو ؟ در کیفش رو باز میکنه که گوشیش رو برداره و برای استاد فو زنگ بزنه میبینه تیکی داخل کیفش نیست سریع برای استاد فو زنگ میزنه استاد فو جواب نمیده میفهمه که تیکی و استاد فو
شرور شدن و مانون سرابه مرینت که نمیدونه چیکار کنه میره خونه استاد فو و میبینه نه موجزه گر ها اونجا نه استاد فو مرینت بیهوش میشه حالا کی بیهوشش کرد ؟ ناتالی 😲 پایان پارت 2 اگه خواستی کپی کنی حتما منبع بگو 😏